قضاوت اجتناب ناپذیر است و نمیتوانیم به دیگران بگوییم: «قضاوت نکن» یا خودمان تلاش کنیم که «قضاوت نکنیم». ما همیشه قضاوت خواهیم کرد اما نتیجهی قضاوت، عملاً برونریزی نگرشهای ذهنی و چارچوب ارزشی خود ماست، نه واقعیت شرایط و زندگی دیگران.
وقتی من میگویم: «علی خیلی تنبل است و با این روزی یک ساعت کار نباید اینقدر موفق میشد و امروز یک ماشین میلیاردی سوار میشد» دو دسته اطلاعات آشکار میشود:
اطلاعات عمومی بیرونی در مورد زندگی فیزیکی علی: علی تنبل است و یک ماشین میلیاردی دارد.
اطلاعات ذهنی و درونی مهم در مورد تفکر من: (۱) اینکه من تنبلی و زرنگی را بر اساس ساعت کار روزانه ارزیابی میکنم. (۲) اینکه من ماشین خوب سوار شدن را موفقیت میدانم. (۳) اینکه من معتقدم در جادهی پیشرفت، علی امروز – به هر دلیل – جلوتر از من است.